با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش