از شبنم اشک گونههامان تر بود
تشییع جنازۀ گلی پرپر بود
عمری به اسارت تو بودم ای مرگ
لرزان ز اشارت تو بودم ای مرگ
تا صبح علی بود و مناجات شَبش
در اوج دعا روح حقیقتطلبش
دل در صدف مهر علی، دل باشد
جانها به ولایش متمایل باشد
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
نور فلک از جبین تابندۀ اوست
سرداریِ کائنات زیبندۀ اوست