ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
در چاه عدم دو همقدم افتادند
با هم به سیهچال ستم افتادند
در باغ جهان نسیم سرمد آمد
بر غنچۀ علم، فیض بیحد آمد
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
این قلبِ به خون تپیده را دریابید
این جانِ به لب رسیده را دریابید
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست
بر عمرِ گذشته کن نگاهی گاهی
از سینۀ خود برآر آهی گاهی