گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم
در ظلمت، خیمهگاه را گم نکنیم
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان
ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان
ای خوانده سرود عشق را با لب ما
وی روح دمیده در تن مکتب ما
گفت آن که دل تیر ندارد برود
یا طاقت شمشیر ندارد برود
هی چشم به فردای زمین میدوزی
افتاد سرت به پای این پیروزی