با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
در شهر نمانده اهل دردی جز تو
در جادۀ عشق، رهنوردی جز تو
آهنگ سفر کرد به فرمان حسین
در کوچۀ کوفه شد غزلخوان حسین
دو گنبد کوچک، دو حرم را دیدم
دو دُرِّ یتیم همقَسَم را دیدم
ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر!
هم غمخور مادری و هم یار پدر
در شهر دلی، به شوق پرواز نبود
با حنجرهٔ باغ، همآواز نبود
تنها نه کسی تو را هماورد نبود
یک مردِ نبرد، یار و همدرد نبود