باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حُرمَت قبلۀ نخستین گفتن
هر چند غمی به چشم تو پنهان است
در دست تو سنگ و در دلت ایمان است
ای مهر تو دلگرمی هر طفل یتیم!
ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم
اینان که ز عرصۀ بلا میگذرند
با زمزمۀ سرود «لا» میگذرند
تنها نه خلیل را مدد کرد بسی
شد همنفس مسیح در هر نفسی
هر آب که جاری اَست چون خون سرخ است
هر شاخه که سبز بود، اکنون سرخ است