ای تیر مرا به آرزویم برسان
یعنی به برادر و عمویم برسان
از لشکر کوفه این خبر میآید
زخم است و دوباره بر جگر میآید
آماج بلا شد دل او از هر سو
از ناله چو «نال» گشت و از مویه چو «مو»
این کیست به شوق یک نگاه آمده است
در خلوت شب به بزم آه آمده است
منشق شده ماه از جبین در شب قدر
خورشید به خون نشسته بین در شب قدر
از اشک، نگاه لالهگونی دارد
داغ از همه لالهها فزونی دارد
سوز جگر از دل به زبان آمده بود
بابا سوی میدان، نگران آمده بود