شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
این جزر و مدِ چیست که تا ماه میرود؟
دریای درد کیست که در چاه میرود؟
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
ايمان و امان و مذهبش بود نماز
در وقت عروج، مركبش بود نماز
صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست