با فرق شکسته، دل خون، چهرۀ زرد
از مسجد کوفه باز میگردد مرد
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
از بدر، از خیبر علی را میشناسند
یاران پیغمبر علی را میشناسند
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود