جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی
ریحانهٔ بهشتی باغ نبوتی
کو آن که طی کند شب عرفانی تو را
شاعر شود حقیقت نورانی تو را
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش