خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است