گرفتارم گرفتارم اباالفضل
گره افتاده بر کارم اباالفضل
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به سویم
میتوانم از همین جا عطر صحنت را ببویم
به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها
ای دوست ز رحمت، دلِ آگاهم ده
در ماه دعا سیرِ الی اللّهم ده
دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات