او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ شعرت سورۀ یاسین نخواهد شد
نمی ز دیده نمیجوشد اگرچه باز دلم تنگ است
گناه دیدۀ مسکین نیست، کُمیت عاطفهها لنگ است
این سجدهها لبالب چرت و كسالتاند
این قلبهای رفته حرا بیرسالتاند