چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود