سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری