آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
در یک نفَس ز هر دو جهان نیز بگذریم
ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفتهایم...
پیوستگان عشق تو از خود بریدهاند
الفت گرفته با تو و از خود رمیدهاند