آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت