دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم