بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست