سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
دلم امسال سامرّایی است و عید غمگین است
میان سفره «سامرّا» نماد هفتمین سین است
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود