تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری