صدای بال ملائک ز دور میآید
مسافری مگر از شهر نور میآید؟
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
نرسد اگر به على كسى، به كجا رود؟ به كجا رسد؟
به خدا قسم كه اگر كسى، به على رسد، به خدا رسد