قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید