با علمت اگر عمل برابر گردد
کام دو جهان تو را میسر گردد
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
حُسنِ یوسف رفتی اما یاسمن برگشتهای!
سرو سبزم از چه رو خونین کفن برگشتهای؟
برداشت به امیّد تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرۀ دور و برش را
اگرچه در شب دلتنگی من صبح آهی نیست
ولی تا کوچههای شرقی «العفو» راهی نیست