خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش