هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش