ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
از کار تو تا که سر درآورد بهشت
خون از مژگان تر درآورد بهشت
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
کمتر کسیست در غم من، انجمن کند
از من سخن بیاورد، از من سخن کند
دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
شمیم توست که با آب و تاب میآید
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
گفتم چگونه از همه برتر بخوانمت
آمد ندا حبیبۀ داور بخوانمت