تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
شبم تاریک و مرکب لنگ و در سر، مایۀ سودا
امشب شب آدینه و فردا رمضان است
تن در ذَوبان آمد و جان در طیران است
یا مُغِیثَ الْمُذنِبین مُعْطِی السّؤال
یا انیسَ العارفین، یا ذوالجلال
ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب...
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد