سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر