از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر