تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید