دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد