باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
نور تو، روح مرا منزل به منزل میبرد
کشتی افتاده در گِل را به ساحل میبرد