ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود