مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست