شدهست آینۀ حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
نرگس، روایتیست ز عطر بهار تو
مریم، گلیست حاکی از ایل و تبار تو
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیدهست؟
تا به امروز کسی مرتبهات را دیدهست؟
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی