ای نبیطلعت، ای علیمرآت
وی حسنخصلت، ای حسینصفات
پنج نوبت، فرصت سبز حضورم دادهاند
پنج ساغر باده از دریای نورم دادهاند
من، دیده جز به سوی برادر، نداشتم
آیینه جر حسین، برابر نداشتم
هر دل که سوز عشق تکانش نمیدهد
حق در حریم قرب، مکانش نمیدهد
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
دو گنبد کوچک، دو حرم را دیدم
دو دُرِّ یتیم همقَسَم را دیدم
اینجا حرم خداست، سبحانالله
در تربت او شفاست، سبحانالله
ای تشنه به سرچشمۀ احساس بیا
با دامنی از شقایق و یاس بیا
تا نام تو را دلم ترنّم کردهست
با یاد تو، چون غنچه تبسّم کردهست
هنگام دعا قلب حزین داشته باش
یعنی که دلی خدایبین داشته باش
هفتاد و دو آیه تابناک افتادهست
هفتاد و دو لاله سینهچاک افتادهست
گاهی به حضور مهر، ای ماه برو
تا جاذبهٔ سِیْر الیالله برو
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت
در دشت بلا که خاک از خون تَر بود
یک باغ پر از شکوفهٔ پرپر بود
ای ماه من که چشم و چراغ نبوتی
ریحانهٔ بهشتی باغ نبوتی
هر خسته دلی، که نفس سرکَش دارد
پیداست، که خاطری مشوّش دارد
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا