دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم