به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم