تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم