هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
از لحظۀ پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست
شيرينیِ اين لحظهها در هر وصالی نيست
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود