شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود