قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود