دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی
به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی
بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی
نه دعبلم نه فرزدق که شاعرت باشم
که شاعرت شده، مقبول خاطرت باشم
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم