وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد