وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد