فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن