همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن