علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی