میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی